انسانشناسی چیست
انسانشناسی یک "کنجکاوی بیپایان" درباره «جانوری» به نام انسان است؛ کوششی برای یافتن ویژگیهای جهانشمول درباره همه انسانها، در همه زمانها و در همه مکانها. در نتیجه، انسانشناسی یک «قاب بزرگ»، جامع و فراگیر در اختیارمان قرار میدهد؛ قابی که در آن، نه تنها همه اجزای تصویر، بلکه همه پیوندهای متقابل میان اجزا نیز قابل مشاهده هستند. اینجا، با دانش انسانشناسی آشنا میشوید.

بخش اوّل: انسانشناسی چیست
انسانشناسی به عنوان یک رشته دانشگاهی، چتر وسیعی است که مجموعه متنوعی از دیسیپلینها را زیر خود جمع میکند. با وجود تنوع، همه این دیسیپلینها یک نقطه مشترک دارند، همه به مطالعه انسانها میپردازند و هر کدام قطعهای از یک پازل بزرگ را در اختیارمان قرار میدهند. این قطعات پازل، در کنار هم یک «تصویر بزرگ» از انسان به دست میدهند.

بخش دوّم: ویژگیهای انسانشناسی
انسانشناسی یک کنجکاوی ویژه است؛ کنجکاوی مستمر برای کشف و توضیح شباهتها و تفاوتها میان انسانها. این کنجکاوی ویژه، برخی ویژگیهای منحصربفرد هم بوجود میآورد. دامنه وسیع موضوعهای مورد علاقه انسانشناسی و نگاهکل نگر ( یعنی مطالعه همزمان جنبههای متعدد و مختلف یک سیستم چندوجهی در کنار هم) مهمترین ویژگیهای انسانشناسی هستند.

بخش سوّم: شاخههای انسانشناسی
دامنه گسترده موضوعهای مورد علاقه انسانشناسها، باعث شده این رشته شاخههای متعدد و متنوعی هم داشته باشد؛ شاخههایی که هر روز درحال گسترش و متنوعتر شدن هستند. در یک تصویر کلان، انسانشناسی به چهار شاخه اصلی انسانشناسی زیستی، باستانشناختی، زبانشناختی و فرهنگی تقسیم میشود.

بخش چهارم: اهمیت انسانشناسی
«خودمرکزبینی»، یعنی باور به اینکه «ما» از «دیگران» بهتر هستیم، کم و بیش عمومیت دارد. همین ایده، عامل بسیاری از انواع تبعیض و نزاع در جهان بوده و هست. در مقابل، ترویج انسانشناسی، عامل تقویت ایده «نسبتگرایی» است. بر اساس این ایده، تنوع زیستی و فرهنگی انسان حاصل تجربهها و موقعیتهای متفاوت است و عاملی برای برتری گروهی به گروه دیگر به حساب نمیآید.

بخش پنجم: انسانشناسی عمومی
انسانشناسی به عنوان یک رشته دانشگاهی، تقریبا ۱۵۰ سال قدمت دارد. در آغاز، این دانش بر بستر مناسبات استعماری و به عنوان یکی از ابزارهای «جعبه ابزار» استعمار توسعه پیدا کرد. اما از نیمه اوّل قرن بیستم، نقدهای درون-رشتهای شروع شدند (که همچنان ادامه دارند). امروز، انسانشناسها هرچه بیشتر به «خیر جمعی» و منفعت عمومی به عنوان پیشرانهای مهم توجه میکنند.